نبود مامانبت
سلام عزیزکم
خوبی گلم ببخش اگه چند وقت نیومدم واست بنویسم خوشگلم یه جای خوب بودم چند روز رفته بودم پیشه
یه نفر که خیلی دوست داشتنی و مهریونن یه نفر که ایقد بزرگه که به درد دل همه ی اون کسایی که
میرن تو خونشون و مهمونشون میشن گوش میکنن و به بهترین نحو از همه استقبال میگنن وای اگر
بدونی چقده ماهن مامانی حالا ایشالا به زودی که اومدی پیشم میبرمت پابوسشون اره عزیزم امام مهربونیا
رو میگما اقامون امام رضا که بهترین ثروت ما ایرانیان
اره عزیزکم رفته بودیم مشهد جات خیلی خیلی خالی بودهاااااااااااااا میدونی مامانی من و بابایی از اینجا
رفتیم و دایی جونت و زندایی و پسمل کوچمولوشون یعنی پسر دایی کوچولوت که فقط ١٠ ماهشه دوروز
قبل از ما رفته بودن بعد ما که رفتیم با هم شدیم اینقد خوش گذشت
وای مامانی اینقده کیف میداد تو حرم حیف که تو نبودی که با پسمل داییت بازی کنی و اونم از تنهایی اینقده بهونه نمیگرفت
وای عزیزم ولی نگفتم از سرمای اونجا اینقده سرد شده بود یعنی همه میگفتن شانس شماست الان دو
روزه اینقد سرد شده یعنی شبا میلرزیدیم ها ولی خوبیش این بود که با ماشین خودمون رفته بودیم
عزیزم هر جا که میرفتیم با ماشین بود و خیلی پیاده نبودیم که سردمون بشه نفس طلا.
جاهای گردشی هم که رفتیم خیلی خوش گذشت مخصوصا نیشابور که قدمگاه اقامون امام رضا هم
اونجاست ایشالا خودتم باشی یروز امییییییییییییین
مامانی رفتم پیش امام رضام اینقد دعا کردم واسه همه گلکم واسه خودمونم همینطور ایشالا حاجت روا بشیم
مامانی وقتی نگام به گنبد طلای اقا افتاد اگه بدونی چه حالی شدم الهی هر کی میخواد به زودی قسمتش بشه
حالا بزار برات بگم از بعد از اومدن از مشهد وای عشقم سرما خوردم حسابی اخه گفتم که اونجا خیلی
سرد بود اومدم خونه جاخواب شدم وای از بدن درد و سر درد و چشم درد داشتم میمردم اخ بمیرم که
باباییت همه ی کارهای خونه رو انجام میداد و بردتم دکتر تا مامانیت زود زود خوب بشه ولی هنوز هم بعد
از سه چهار روز از اومدنم خوب نشدم جیگر طلا
حالا تو دعا کن زودی خوب بشم دیگه عشقم بعدم یه بوس بده بپر بخل ماماااااااااااااااااااااااااااااان
تازشم قند عسلم اگه بدونی امروز از صبح هنوز تا یکساعت دیگه هم تهناااااااا بودم اخه
بابایی بعد از اداره کلاس داشت رفت دانشگاه من موندم و تنهایی و خونه ی بی تو و بابات
خب دیگه نفسم خیلی پر حرفی کردم ایشالا خدا حفظت کنه هر جا که هستی بابای عقشم