محمد متین مامانمحمد متین مامان، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

محمد متین @یکی یدونه@

نه ماهگی متین طلا

1394/3/9 15:17
350 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام صدتا سلااااااااااااااااااااااممحبت

نهمین ماهگردت مبارک عزیز دام الهی قربونت بشم منبغلبوس

خدا حفظت کنه متینکم که روز بروز داری وروجکتر میشی و باهوشتر وصد البته شیطونتر و مدام باید اینور و  اونور

بگیرمت من نمیدونم تو چهار دست و پا یا راه بری  دیگه چکار باید بکنم از دستت نفس مامان ولی عاشق همین

شیطونیاتم عزیزکم محبت

خب پسر مامان بزار از کارات بگم که دل همرو میبری با این اداهات وای عسسسیییم بزار اول از کلمه گفتنت بگم

که یروز یدفعه برعکس اکثر بچه ها که میگن ماما جنابعالی مارو سوپرایز کردی با گفتن بابا بابا بابا و پشت سر هم

تکرارش میکنی اگه بدونی اولین بار وقتی اینو گفتی انگار خدا هر چی نعمت بوده تو دنیا بهم داده از بس بامزه

میگی و خوشکل این دهن کوچمولوتو باز میکنی و میگی بابا وای مامان همون لحظه پیام دادم به باباجونت که

نیستی ببینی عزیزدل چجوری داره صدات میکنه و بابایی ذوق کرده بود که به به پسملش اولین کلمه رو بابا گفته

و اصلا باورش نمیشد و فکر میکرد من توهم زدم و همینجوری داری یه کلمه ای رو ادا میکنی و اونروز عصر تو

خونه مامانی یعنی مامان من بودیم و اگر بدونی که چقدر مامانی قربون صدقت میرفت و بوست میکردبغلبوس

و همش حالا ما تکرار میکردیم که تو بگی و ذوق کنیم و مامان میگفت خدا کنه جلو باباش هم بگه تو خونه

که اونم همینقد کیف کنه و همینطورم شد وقتی بابا اومد دنبالمون شب از خونه مامان رفتیم یهو دلم هوس

پیتزا کرد که بابایی رفت سفارش داد و  شما تو ماشین رو پای من خواب بودی واسه همین گرفتیم که بیاریم

خونه بخوریم و خیلی شیک شما بیدار شدی تو راه و وقتی رسیدیم دیگه خواب نرفتی منم بعد از شیر و لباس

عوض کردنت گذاشتمت تو راهروک تو هم شروع کردی به شیطونی ما هم دیگه از ترس تو وروجک که نبینی و

نخوای چون واست بده و هر چی که میخوریم تو هم میخوای رفتیم تو اشپزخونه رو میز شروع کردیم به خوردن

بمیرم برات بدون تو که در همین حین پسرک طلا شروع کردی به بابا بابا گفتن وای الهی قربونت برم که

میخواستیم دو تایی با بابا دیگه تو رو بخوریم و کلی ذوقیمون کردی الهی فدات بشم و چند روز بعد اون هم

شروع کردی به د دد دد کردن و فکنم دردری شدی دیگه یعنی البته قبلنم یه چیزای میگفتی رو خودت که خیلی

بامزه بود ولی واضح نبود ولی الانا که کلمه ای میگی معلوم میشه قشنگربونت برم من هزار تا بوووووس

بهت که عاشق بوسه ای و اگه پشت سرهم شونصدتا بوس هم بشی فقط میخندی شیطوووووووووووونخندونک

خب گلم از رقاصیت بگم که همینکه اهنگی پخش میشه شروع میکنی به تکون دادن خودت جوری که همه

میمیرن از خنده وروجک و اولین بار شب مبعث وقتی تو راروئک بودی تو خونه مامان جون مامان بابات و همه دور

هم بودیم یهو شروع کردی با اهنگ تو تی وی با شدت خودتو تکون دادن و ذوق زدن که همه کلی خندیدن

و شاد شدن با این رقص کمر و گردن تو که خیلی باحال تکون تکونشون میدی البته بازم قبلا اینکار و میکردی ولی

خیلی کم بعد از اونم دیگه دست زدنت قشنگ همزمان با رقصت شده و هر وقت بگم دست دست متین یا

خودت به خودی خود شروع کنی به دست زدن همراش جیغ و رقصم هماهنگ هستش الهی مادر به قربونت بره

اقای رقاصniniweblog.comبدو بیا بغلم که به خدا همه زندگیمیniniweblog.com

خب بکارای بامزت نشستن هم اضافه شده و از بس ریز و بامزه ای اینقد ناز میشی وقتی میشینی که کلی

قربون صدقه واسه خودت جمع میکنی و در همین حالت هم شروع میکنی به دست زدن و کمرت رو تکون دادنniniweblog.com

و بصضی وقتها اوازم سر میدی با صدای بلند که دیگه  خیلی خوردنی میشی

یه سینه خیزم میری به یه حالت خیلی سخت ولی جال و سریع خودت رو میرسونی به هر چی که بخوای کلا

خودت رو میندازی روی یه دست و پات یعنی یوری میشی موقع رفتن مه همه میگن الانه که خدایی نکرده دستت

یطوری بشه منم روز اول خیلی ترسیدم ولی دیدم بهم خندیدی و راحت خودت رو نگه داشتی و دوباره رفتی که

دیگه ترسم ریخت و الان چند روز حالت چهار دست و پا رو میگیری نفس مامان ولی بمیرم شیرجه میای رو زمین

دوباره خیلی سریع خودتو جمع میکنی و سینه خیز میری اصلا هم کمک دوست نداری قربونت برم گلممحبت

حالاها که میتونی بشینی البته ما فکر میکنیم خسته میشی و کمرت درد میگیره و میخوایم بخوابونیمت یکم

شروع میکنی به گریه و دوباره سینه خیز میشی که بری اصلا مراسمی داری واسه خودت تو راروک هم مدام

باید یه چیزی از جلوت بردارم از بس وروجک  و بلایی اقا پسریخندونک

خب دیگه مامانی الانه که بیدار بشی من دیگه برم واست غذا بیارم عاشقتم به خدا خیلییییییی زیادبغل

خدایا شکررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررت بخاطر این فرشتهمحبت

 

 

پسندها (2)

نظرات (0)