روزهای بی تو
سلام عسلم
عزیزکم این چند روز خیلی خوب بود میدونی چرا چون خیلی راحت میتونستی غمتو بریزی بیرون و اشکتو
بریزی کسی کاری بکارت نداشت نمیگفت که اخی چی شده ؟مشکلت چیه؟ چیزی شده ؟چرا گریه میکنی؟
اخه جون دلم خودشونم در حال درد و دل با خدا و اقام امام حسین بودن اینروزا همه ازمشکلاتشون
میگن و از اقا طلب چیزی دارن و خیلی ها هم مثل من و دوستام طلب کسی دارن یا بهتر بگم طلب
یکی از فرشته های کوچولوی اسمونی
نفسم امسال تو هر مراسمی که شرکت کردم مهمترین دعام بعد از فرج اقام دعا واسه زمینی شدن تو
دوستای گلت بود تا دل خیلی از مامانای منتظر رو شاد کنیین
عزیزکم راستی چون اونروز نتونستم واست بنویسم یاد رفتم برات بگم منظور روز علی اصغر اقامه گلم اخه
چون جایی نرفتم چیزیم ننوشتم چون دست خالی که نمیرن همایش شیرخوارگان گلم برم بین اون همه
نی نیه خوشمل چی بگم دست خالی
ولی گلم شب قبلش یعنی پنج شنبه شب با باباییت و مامان جونی رفتیم مسجد همنوجایی که فرداش
مراسم اقام علی اصغر ع بود اخه دعا کمیل بود خیلی خوب بودجات واقعا خالی ..بعد از دعامون وقتی
میخواستیم برگردیم خونه مامان جونی رفت از لباسایی که واسه شیرخوارگان و کوچمولوهای فردا میدادن
واسه تو گرفت به خانمه گفت میخوام ایشالا دخترم سال دیگه با نی نیش بیاد مراسم و نذر اقا کنه اون
خانمه هم که خیلی مهربون بوده داده بود واسه تو گلم اگه بدونی وقتی این لباس سبز رو با پیشونی
بند یا امام زمان دیدم چه حالی بودم اینقده ذوق کردم الهی قربونت برم زودی بیا تا هممون رو از این چشم
انتظاری در بیاری اگه بدونی مامانم با چه شور و هیجانی این لباس رو گرفت و با چه شوقی واسه باباییت تعریف میکرد.
دوست داررررررررررررررررررررم عزیزم